گفتوگوی خواندنی با مجری برنامه «ماه من»/ این برنامه برای برخیها «ماه علی (ع)» تلقی میشود
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۶۲۴۷۲
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این شبها از ساعت ۳ صبح تا اذان صبح مخاطبان شبکه سوم سیما میهمان برنامه «ماه من» با اجرای نجمالدین شریعتی هستند؛ برنامهای که در نظرسنجی اخیر مرکز تحقیقات صداوسیما توانسته در جلب رضایت مخاطبان نمره قبولی دریافت کند و پخش آیتمهای مختلف و جذاب از تفاوتهای اصلی این برنامه با سایر برنامههای روتین سحرگاهی تلویزیون طی سالهای اخیر است که آیتمهایی، چون «گفتگو با حجتالاسلام کاشانی»، «پخش دعاها و مناجات اقوام»، «روایتگری بهروز شعیبی»، «روایتی از زندگی شهدا» و «سخنرانی حجتالاسلام سیدحسین هاشمینژاد» بسیار مورد توجه مخاطبان این برنامه قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* ابتدا درباره حضورتان برای دومین سال متوالی در برنامه سحرگاهی «ماه من» صحبت کنید.
اگر صادقانه بخواهم بگویم بنده از ابتدا خیلی برای حضور و اجرای «ماه من» راغب نبودم که این موضوع دلایل مختلفی دارد؛ از ریسک بالای حضور در این پروژه سخت و نفسگیر گرفته تا مشقتهایی که به لحاظ شخصی برای حضور در برنامه ۱۰۰ دقیقهای سحرگاهی داشتم، اما سال گذشته با تاکید علی فروغی (رئیس شبکه ۳ سیما) انجام این مسؤولیت را پذیرفتم که تنها پس از سپری شدن چند شب از آغاز برنامه بخوبی متوجه شدم اصرار مدیر شبکه برای حضورم در برنامه «ماه من» تصمیم درستی بود و خوشبختانه مخاطبان شبکه ۳ بخوبی با حال و هوای «ماه من» مانوس شده و نجمالدین شریعتی را در قالب یک برنامه متفاوت سحرگاهی بخوبی پذیرفته بودند.
* معمولا برنامههای سحرگاهی تلویزیون در سالهای اخیر بدون آیتمهای مختلف روی آنتن میرفته است، اما طی ۲ سال اخیر «ماه من» با اجرای شما در این باره ساختارشکنی کرده است که این موضوع با توجه به ساعت پخش برنامه کمی پرریسک محسوب میشود.
سازندگان برنامه «ماه من» برای لحظه لحظه برنامه در ۱۰۰ دقیقهای که زنده روی آنتن هستیم، برنامهریزی میکنند؛ از شروع تیتراژ پرشور برنامه گرفته تا آیتمهای پایانی برنامه، همگی با یک ریتم مشخص و منظم طراحی شده است. زیرا مخاطب برنامه سحرگاهی تلویزیون دنبال آرامش، مناجات، معرفت و حس معنوی متفاوتی است و تمام آیتمهای برنامه بر همین اساس روی آنتن میرود.
* به نظر شما کدامیک از آیتمهای برنامه، مخاطبان بیشتری جذب کرده است؟
مخاطبان برنامه سحرگاهی یک تفاوت عمدهای با مخاطبان سایر برنامههای تلویزیون دارند و آن اینکه معمولا در طول روز تلویزیون منازل روشن است و مردم کانالها را بالا پایین میکنند تا برنامه مورد علاقه خود را تماشا کنند، اما در مواقع سحرگاهی اینچنین نیست و مخاطبی که در آن وقت نیمهشب پای تلویزیون مینشیند، به دنبال تماشای برنامه ضعیف یا متوسط نیست که این موضوع کار ما را به مراتب سخت کرده است و بر همین اساس چندین آیتم مختلف طراحی شده که هر کدام یک ذائقه خاصی از مردم را جذب برنامه کند که در مجموع باید گفت همه آیتمهای برنامه «ماه من» مخاطبان خاص خود را دارد.
* این سخن شما درست و منطقی است، اما به هر حال چند آیتم برنامه نسبت به سایر آیتمها سروصدای بیشتر به پا کرده است.
به هر حال برخی آیتمهای برنامه «ماه من» شاید بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد، به عنوان مثال آیتمهای ذکر فضائل امیرالمونین (ع) از زبان حجتالاسلام کاشانی، خواندن روایتهای ادعیه با لحن دلنشین بهروز شعیبی و متن امیرعلی نبویان و سخنرانی حجتالاسلام سیدحسین هاشمینژاد در برنامه «ماه من» مخاطبان را با چالشهای ذهنی خوبی مواجه کرده است.
اما بخش دیگری از برنامه که مورد توجه قرار گرفته؛ آیتم «مناجاتهای نواحی» است که به موسیقی نواحی اختصاص دادهایم که در ایام نوروز و روزهای کرونایی به شهرهای مختلفی همچون تربت جام، شمال کشورمان سمت کیاسر و مازندران، بوشهر، سیستانوبلوچستان و کردستان رفتیم و مناجاتهایی را با اساتید محلی و نغمههای محلی ضبط کردیم.
البته بخش «معرفی شهدا» هم از آن دسته آیتمهاست که شخصا خیلی برایم جذاب است، زیرا بخشی است که نیاز به روایتگری داشت که مردم با خاطراتشان مأنوس شوند؛ آدمهایی که مثل خودمانند و آسمانی شدند، مثل شهدای مقاومت، دفاعمقدس و مدافع حرم. بخشی که به برنامهمان اضافه کردیم روایتگری جبهه و جنگ است. روایتگری میآید که ما را به جنگ با حال و هوای رمضانی میبرد که به نظرم برای مخاطبان جذابیت خاص خود را دارد. اما متاسفانه به رغم حضور برخی روایتگرهای حرفهای همچنان در اینباره با ضعف مواجهیم و همان طور که چند روز پیش مقام معظم رهبری درباره نقش شهید آوینی در روایتگری فرمودند، در این حوزه هم نیاز به وجود روایتگرهای حرفهای به چشم میخورد.
* البته برخی آیتمها با حاشیه هم مواجه شده است؛ مثل آیتم سخنرانی حجتالاسلام حامد کاشانی درباره فضائل امام علی (ع).
در ابتدا باید نکته مهمی درباره الزامات آیتم ذکر فضائل حضرت علی (ع) توسط حجتالاسلام حامد کاشانی عرض کنم؛ امیرالمؤمنینی که مظلومیتش تمام عالم را فراگرفته است و این فضائل بحمدالله کام ما را در سحرها شیرین میکند. توجه به این مباحث، امسال «ماه من» را علوی کرده است و مردم هم از آن استقبال کردهاند. حجتالاسلام کاشانی به اعتقاد بنده از نخبگان جامعه علمی امروز محسوب میشود که با بیانی محترمانه معارف ناب شیعه را از دریچه جدیدی بیان میکند و اینکه معرفت به مولا علی (ع) در حین تولید این آیتم بر جذابیتهای آن افزوده است.
در واقع هدف اصلی حجتالاسلام کاشانی در این آیتم تلنگری بر همه شیعیان محسوب میشود که از منابع زیبایی، چون نهجالبلاغه دور نمانیم و فضائل امیرالمومنین را با رنگ و بوی «علیوار» بشناسیم.
* به هر حال آیتم سخنرانی حجتالاسلام کاشانی با برخی حواشی در فضای مجازی مواجه شد.
متاسفانه برخیها در این باره بیمعرفتی میکنند و با تقطیع صحبتهای حجتالاسلام کاشانی در فضای مجازی شیطنت میکنند، اما حامد کاشانی مباحث را طوری هوشمندانه هدایت میکند که به اهلسنت و گروههای دینی برنخورد و شائبهای ایجاد نکند. خوشبختانه ایشان در کارشان عالمند و با تدبیر و توانمندی، مباحث را بخوبی پیش میبرند.
اما اگر قرار باشد از عرفانهای کاذب فاصله بگیریم باید با معرفت به شناخت راهی دست یابیم که مولا علی (ع) با تمام سختیهای دورانشان پیمودهاند و ما در «ماه من» از حکمتهای نهجالبلاغه بهره میبریم که در نهایت به این نتیجه برسیم هر کدام از ما میتواند یاور واقعی علی (ع) باشد.
از سوی دیگر برخیها شاید بگویند طرح این مباحث در این آیتم چه ضرورتی دارد که در پاسخ به این عده باید گفت کسب شناخت حقیقی از امیرالمومنین موضوعی بسیار پیچیده است که برای این موضوع باید با تمام رویدادهای تاریخی مربوط به حضرت علی (ع) همراه شویم و آنگاه است که متوجه میشویم سلمانها و ابوذرها چه حس و حال زیبایی از درک محضر مولا داشتهاند.
البته توجه داشته باشید ما در این برنامه نوایی از استاد کریمخانی پخش میکنیم که در تصویرها حرم امام رضا (ع) را نشان میدهد؛ زائرانی که اهل تسنناند و با دست بسته نماز میخوانند. اهل تسننی که به امام علی (ع) نیز ارادت دارند. اهلتسنن را نباید خدای ناکرده با برخی گروههای تندرو یکی بدانیم. بحثهایی که در برنامه «ماه من» مطرح میشود در تمام مسلمانان واقعی مشترک است که امیرالمومنین (ع) چنین خصلتها و ویژگیهایی داشتند. این بحثی نیست که به افتراق بینجامد، بلکه ایجاد وحدت میان شیعه و اهل سنت بر محور مولا علی (ع) از مهمترین اهداف این آیتم است.
* به عنوان سوال پایانی درباره عنوان «ماه من» برای این برنامه و استعارههایی که در ذهن مخاطب ایجاد میکند توضیح میدهید؟
از آنجا که ماه رمضان، ماه عاشقی بندگان به خداوند، پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) است، عنوان «ماه من» یک اسم چندوجهی برای برنامه است که هر مخاطب پس از دیدن برنامه تفسیر خاص خود را از عنوان «ماه من» دارد به طوری «ماه من» برای برخیها «ماه علی (ع)» تلقی میشود، برای عدهای «ماه امام زمان» محسوب میشود و حتی بنده در یکی از برنامهها از اسم «خدای ماه من» استفاده کردم. به هر حال «ماه من» برای هر کسی با توجه به حس و حال آن لحظه، خود یک استعاره جداگانه دارد.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: برنامه ماه من نجم الدین شریعتی سخنرانی حجت الاسلام حجت الاسلام کاشانی آیتم های برنامه محسوب می شود برنامه ها برخی ها آیتم ها ماه من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۶۲۴۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیومرث صابری؛ چگونه «گلآقا» و بعد «گلآقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلیها یادآور دوران «توفیق» بود.
نسل تازه شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلیهای دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمیکرد و کامل میآورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم میکاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامهای خنثی شناخته میشد و میشود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمیآمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامهها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه میشد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.
«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخستوزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیتالله خامنهای نبود این امکان هرگز فراهم نمیآمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است.
او ستونهای روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهرههای کلاسیک دیگر نیز مینوشتند.
از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را میخریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار میزدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت میخواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوتاند.
کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان میداد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمیربود.
این که در اوج جنگ و در روزنامهای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صوراسرافیل" مینوشت.
خیلیها نمیدانستند نام اصلی «گلآقا» چیست و لو هم نمیداد مگر مواقعی که در همان ستون جدی مینوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.
با این حال تصویری از او منتشر نمیشد و فراموش نمیکنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزباللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز میکردم و نمیتوانستم باور کنم گلآقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمیتر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرفهامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیتالله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگتر بود اختلاف سنی زیادی حس نمیکردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامهنگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گلآقایی که در نوشتهها میشناختم با آن کاراکتر ذهن مرا درگیر کرده بود.
گلآقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گلآقا» بر سر زبانها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق" که 6 سال بعد از راهاندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته میشد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور میشد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.
غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
گلآقا در تمام دهۀ 70 نشریهای مهم و خواندنی و تأثیرگذار بود که مطالب آن نقل میشد و از توقیفهای 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گلآقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیتهایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپهای مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!
او هیچگاه دلیل توقف انتشار نشریهای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه میتوانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود.
انکار نمیکرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه میشد با او در افتاد و نه نادیدهاش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد میکرد چه بسا سراغ او میآمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان همسو میشد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گلآقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.
این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمیتوانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گلآقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"
در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گلآقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آن که چنین جملهای را ننوشته بود اما ضربالمثل و به گلآقا منتسب شد.
در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهوارهای هم البته خبری نبود اما گلآقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشتزهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیدهای که میزنند؟ شاغلام پاسخ میدهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم میگوید: درست است ولی آنها اول میزنند بعد میشمرند!"
از ویژگیهای صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بیشک برخی از نوشتههای او در کتابهای درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگیهای صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
الگوی اصلی گلآقا اما نه توفیقها که علی اکبرخان دهخدا بود. مشروطهخواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامهنگار و البته فرهنگنویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب میرود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری میگوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر میرسید و نگاهمان نمیکرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمیکنید ولی آقا! این آقا گلآقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.
آدمهایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته میشوند و در این 20 سال عیار او روشنتر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند.
---------------------
* طرح نمایه از هادی حیدری کارتونیست برجستۀ مطبوعات که خود از دست پروردگان و همکاران گل آقا بوده و در این 20 سال هیچ گاه از یاد او فرونکاسته.